جدول جو
جدول جو

معنی پرداخت دادن - جستجوی لغت در جدول جو

پرداخت دادن
جلا دادن برق انداختن پاک کردن زنگ فلز روشن و تابان کردن صیقل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پرداخت دادن
صیقل زدن، جلا دادن، زنگ چیزی را زدودن
تصویری از پرداخت دادن
تصویر پرداخت دادن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جلا دادن برق انداختن پاک کردن زنگ فلز روشن و تابان کردن صیقل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرداخت کردن
تصویر پرداخت کردن
صیقل زدن، زنگ چیزی را زدودن، جلا دادن، در بانکداری پول دادن به کسی دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرداخت کردن
تصویر پرداخت کردن
((~. کَ دَ))
جلا دادن، برق انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرداخت کردن
تصویر پرداخت کردن
Defray, Pay, Repay
دیکشنری فارسی به انگلیسی
оплачивать , платить , выплатить
دیکشنری فارسی به روسی
оплачувати , платити , повернути
دیکشنری فارسی به اوکراینی
จ่าย , ชำระเงิน , ชำระเงิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
भुगतान करना , भुगतान करना , भुगतान करना
دیکشنری فارسی به هندی
לשלם , להחזיר כסף
دیکشنری فارسی به عبری
পরিশোধ করা , পরিশোধ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
ادائیگی کرنا , ادائیگی کرنا
دیکشنری فارسی به اردو